امام کاظم علیهالسلام میفرمایند: «ای هشام! همنشینی با کسانی که اهل دین هستند، شرف دنیا و آخرتاست.» شرف در اینجا هم به معنای آبرو، هم به معنای عزت و هم به معنای ثروت و غناست. اهل دین کسانی هستند که به دین عمل میکنند، مراقب حلال و حرام زندگیشان هستند و اجازه نمیدهند که جان و روحشان با زشتیها و پلیدیها آلوده و آمیخته بشود، اهل گناه نیستند و اهل ذکر و یاد خدا هستند.
منظور از اهل دین این نیست که غیر اهل دین کسانی هستند که ضد دین هستند. نه، ممکن است بهظاهر دیندار هم باشند، ولی دین فقط در حد یک بستنیای است که میلیسند یا غذایی که خانمها هنگام آشپزی، یک سر انگشتی میزنند روی زبانشان تا ببینند طعمش چطور است و حتی ممکن است به گلویشان هم نرسد! همانکه سیدالشهدا علیهالسلام فرمود: «الدین لعق علی السنتهم» یک لیسیدنی روی زبان است.
دیگر اینکه مبنای زندگی، دین و دینداری و مخالفت با هوای نفس و توجه به خدا و عدالت و… باشد، نه! اینها نیست. خوشگذرانی؛ همان زندگی دنیایی است؛ حالا یک اسم دین هم رویش باشد!
نه، میفرماید همنشینی با اهل دین. یعنی آنهایی که با دین زندگی میکنند؛ در متن، با دین زندگی میکنند، نه در حاشیه. در قرآن هم داریم: «وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَعْبُدُ اللَّهَ عَلَىٰ حَرْفٍ» حرف یعنی حاشیه، کنار، پهلو؛ یعنی برخی از مردم عبادتشان در حاشیۀ زندگی است. دین و عبادت، برنامۀ اصلی زندگیشان نیست.
محمد عینیزاده موحد
پ.ن: آیه ۱۱ سوره مبارکه حج
خیلی از این پیاده سازی سخنرانی لذت بردم خصوصاً از جایی که از بر زبان بودن دین توصیف قابل لمسی میکند. آنجایی که از زدن انگشت در غذا و گذاشتن بر روی زبان میگوید یاد این افتادم که این کار روزه را باطل نمیکند چون به معده نمیرسد. چه نکتههای ریز و قابل لمسی در زندگی روزمره تجربه میکنیم و به سادگی از کنار آنها میگذریم تا اینکه از دهان استادی و عالمیبه گوشمان میرسد. این در واقع همان منطق ساده فرستاده شدن انبیا و تنزیل کتب آسمانی میان مردم است. اینکه مکرر در قرآن اشاره میشود که قرآن یک تذکر است. تذکر آنچه بارها و بارها با آن مواجه شدیم اما نکته را نگرفتیم.
و در ادامه میفرماید خوش به سعادت کسانی که این تذکرها را دریافت میکنند.