عکسی بود از رئیسجمهور
دیدم که گرفته در کفش بیل
گفتم صد شکر گویی اینبار
فارغ ز تعلل است و تعلیل!
سرچشمه مشکلات را یافت
گیرد سر چشمه را به تعجیل!
دیدم که نشست و همره بیل
ده کارگروه داد تشکیل!
گفتم که چه نیک شیخ سعدی
بهرش زده است طرفه تمثیل۱
بیل ار سر چشمه را نگیرد
پر شد، نتوان گذشت با فیل!
تعطیل شدهست کل کشور
موقوف شدهست کار و تحصیل!
کردهست فتور خارج از حد
بر بنیهٔ اقتصاد، تحمیل!
از بسکه معطلاند و عاطل
تعطیل نهند پشت تعطیل!
من نیز کنم به بیت آخر
از دولت پرتلاش، تجلیل
چون شعر نداشت بوق سانسور:
مفعولُ مفاعلن مفاعیل!
سعید سلیمانپور
۱. سر چشمه شاید گرفتن به بیل
چو پر شد نشاید گذشتن به پیل
سعدی