«من» یک انسان هستم و در این طبیعت و در این جهان بزرگ باید بدانم به نام یک موجود انسانی چه کاره هستم؟ چه جور باید زندگی کنم؟ سرنوشت و سرگذشت من چه بوده و سرشت من چیست؟
«من» به عنوان یکی از هزاران [ی هستم] که در این مملکت و در این قسمت از زمان ایستادهاند و به سرنوشت خود و آیندهشان و وضع موجود جهان و وضعیت خودشان میاندیشند...
«من» وابسته به یک منطقهای از زمین هستم به نام شرق با گذشتهاش و حالاش و آیندهاش...
«من» وابسته به جامعه و امتی به نام امت اسلامیهستم و سرشتم و سرنوشتم و احساسم و تربیتم با این امت پیوند دارد...
«من» وابسته به قرن بیستم هستم. جریانهای قرن بیستم روی من و احساس من و سرنوشت من و جامعه من تأثیر دارد.
علی شریعتی/ م. آ. ۵. ما و اقبال/ صص. ۲۶ ـ ۲۵.
تعمیر انواع چراغ اتاق عمل